شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه سن داره

مزرعه عشق

رویش (سومین دندان ) اولین دندانهای شایلین بعد از یکسالگی

   ناناز مامان سلام  . سرحالی دخمل یه ذره شیطون این روزا امروز 26 دیماه و مامانی سه باره   با کلی تاخیر اومده از تحولات دخملیش بنویسه  اولین دندونت بعد از یکسالگی و در مجموع سومین دندونت در تاریخ یکشنبه 15 دیماه 92 در حالی که داشتم با گلم بازی می کردم و تو هم سرکیف بودی و قهقه می زدی رویت شد.      دوباره باز تا به خودم بجنبم و این خیر و بدم ( مثل سری قبل ) ، چهارمین دندونتم در تاریخ          سه شنبه 24 دی ماه 92 توسط خاله فایزه رویت شد. رویش دندون خرگوشی های شایلین جونم مبارک     به همین خاطرم یه چند روزی تب داشتی و ح...
28 دی 1392

آخرین بازیگوشی شایلین جون قبل از یکسالگی

    دخملی مامان دیگه خانم شده ؛ میگین نه ! لطفا برید ادامه مطلب تا ببینین          خب ، خانمهای خونه دار  امروز درس آشپزی داریم      شما میگید من برای مامان و بابام چی درست کنم دوست داشته باشن ؟؟؟؟     فکر کنم بابایی مرغ سوخاری خیلی دوست داره ، پس برم سراغ فر        نه مامانی ، گاز خیلی خطرناکه ، نباید به اون دست بزنی     قول میدم بزرگتر که شدی هر روز بذارم  شما آشپری کنی ...!!! باشه دختر گلم      ...
28 دی 1392

پیام تشکر

       ا   بالاخره دخملی ناز ما هم یکسالش شد و  شادمانی ما از این نعمتی که خداوند به ما عطا کرده با  حضور شما عزیزان چندین برابر شد. شرمنده شما که با کمی تاخیر شرایط نوشتن این پیام پیش آمد. در اینجا بر خود لازم میدانیم که از طرف شایلین جون ، از تمامی عزیزانی که در این جشن شرکت  کردن و با حضور گرمشون ، گرما بخش محفل ما شده و با هدایاشون ما رو شرمنده کردن تشکر کنیم. یه تشکر ارسالی از راه دور برای همه عزیزانی که از راه دور با تلفن و پیامک و  ثبت پیام در وبلاگ    این روز رو به دخملی تبریک گفتن همچنین با تشکر  از مامانجون و باباجون که جشنمون خونه شون برگزار ش...
23 دی 1392

تولد یکسالگی شایلین جون

        هزاران بار خدا را شکر که چنین روزی را آفرید تا باغ جهان نظاره گر شکفتن گلی چون تو باشد . . . سالروز شکفتنت مبارک نفس مامان و بابا       امروز 20 دی ماه 92 و مامانی با کلی تاخیر اومده از روز تولد دخملیش بنویس  ظهر روز جمعه 13 دی ماه 92 به مناسبت اولین سال تولد دخملمون به اتفاق مهمون های عزیزمون ناهار رفتیم بیرون و عصر جمعه هم خونه مامان جون بابا جون یه جشن کوچیک با تم آدم برفی   برگزار کردیم و در پایان جشن هم ویدئو کلیپی که به مناسبت اولین سال تولد شایلین من و باباش درست کرده بودیم واسه مهمون ها پخش شد، و بد...
23 دی 1392

یک سال پیش در چنین روزی

عزیز دل مامانی سلام الهی مامانی فدات بشه که یکساله شدی   یکسالگیت مبارک گل دخترم     ا مروز از صبح یاد اون روزا افتادم و آخرشم دلم طاقت نیاورد و گفتم  حالا که فرصتش پیش اومد یه چند کلمه ای از خاطرات اون روز واست بنویسم، آخه در تدارک کارای جشن تولدت هستیم، گرچه تولدت امروز ولی بین دو وفات قرار گرفته و به احترام روزهای آخر ماه صفر، با ٢ روز تاخیر واسه گل دخترمون جشن میگیریم. از صبح روز دوشنبه یازدهم یه روز سرد و برفی زمستونی واست بگم: ساعت ٣٠ دقیقه بامداد تازه می خواستم بخوابم که متوجه شدم از خواب خبری نیست و ظاهرا دخملیمون در زمینی شدن عجله داره و میخواد هر چه ...
11 دی 1392

شایلین و شکار ببر

شایلین خانم در یک اقدام غیرمنتظره رفته شکار ببر !!!!  باور نمیکنید ؟؟ عکسهایی که دوربینهای منطقه گرفتن ، ببینید .... البته اونجایی که این کار رو  انجام داده شکار آزاد بوده        هیچی نگید ، میخوام غافلگیرش کنم    حالا حمله !!       هیچکی نمتوته مثه مو ببر شکار کنه !!!!                              اوه ، خسته شدم ، بس که دنبال ببره دویدم       کجا میری ؟؟؟ نی نیتو ببر ..   ...
10 دی 1392

اولین یلدای شایلینی

نازگلم     پاییز ثانیه ثانیه میگذرد ، یادت نرود اینجا کسی هست که به اندازه تمام برگهای رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.     عمرت یلدایی ، دلت دریایی ، روزگارت بهاری      نازنین دخترم  ، پاییز هم به انتهای خودش رسید و  رسیدن شب یلدا نوید اولین سالگرد تولدت رو میده . چون ده روز بعد از شب یلدا بود که توی یه هوای سرد زمستونی با حضور خودت کانون گرم خونوادمون رو گرمتر کردی . پس ، از امشب برای اولین سالگرد تولدت روزشماری میکنیم.    شایلین جون برای اولین یلدای زندگیت تصمیم گرفتیم بریم تربت . به همین خاطر شنبه 10/30 ساعت 9  صبح درحالیکه هوا ابر...
2 دی 1392

خاطرات پاییزی شایلین جون

دخترم تو آخرین روزهای پاییز هستیم و خاطرات قشنگ یکسال پیش کم کم تو ذهن ما مرور میشه . پارسال تو این روزا  شوق به دنیا اومدن و دیدن تو  ما رو ذوق زده کرده بود  چون قرار بود تا دو سه هفته دیگه به جمع ما بپیوندی ، هرچند با عجله ای که داشتی انتظار ما رو کوتاهتر کردی. این آخرین روزهای پاییز دوربین تیزبین مامانی یه سری عکس از شیرین کاریات گرفته که به تو تقدیم میکنیم تا بزرگ شدی ببینی و کلی بخندی و کلی قربون خودت بری!!!     لطفا برای دیدن عکسها برید ادامه مطلب ......         اینم یه مدل خوابیدن دیگه !!!     البته سفارش طب سنتیه ، برای جلوگیری از کمر درد ...
2 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد